ابراز نگرانی سازمان ملل از بازداشت، شکنجه و قتل نظامیان حکومت پیشین توسط طالبان تشدید محدودیت‌ها و ادامه بازداشت‌ گسترده خبرنگاران در افغانستان توسط طالبان ارسال پیامک از سامانه سهما به اتباع مجاز + جزئیات ویدئو | استقبال مهاجران افغانستانی مقیم مشهد از تیم ملی فوتسال افغانستان ویدئو | استقبال از تیم ملی فوتسال افغانستان در مشهد داعش مسئولیت حمله به نمازگزاران هرات را بر عهده گرفت عکس‌هایی از مراسم تشییع پیکر شهدای حمله به مسجد شیعیان در هرات راه آهن ایران برای حمل بار ترانزیتی افغانستان به ترکیه مجددا اعلام آمادگی کرد کاظمی‌قمی، کرزی و عبدالله حمله به شیعیان در هرات را محکوم کردند ویدئو | شناسایی خانواده شهید «نسیم افغانی» پس از سال‌ها گمنامی سفارت ایران در کابل حمله تروریستی هرات را محکوم کرد تمجید وحید شمسایی از عملکرد افغانستان در جام ملت‌های آسیا + فیلم شهادت ۷ نمازگزار در حمله افراد مسلح ناشناس به مسجد امام زمان (عج) در هرات صعود چهارپله‌ای فوتسال افغانستان در رنکینگ جهانی سرمربی ایرانی تیم ملی فوتسال افغانستان: از شادی ملت خوب افغانستان خوشحال هستم ویدئو | شادی مردم هرات پس از راهیابی تیم ملی فوتسال افغانستان به جام جهانی ویدئو | هیجان گزارشگر افغانستانی پس از صعود تیم ملی فوتسال کشورش به جام جهانی نتیجه و ویدیو خلاصه بازی فوتسال افغانستان و قرقیزستان (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) شگفتی سازی افغانستان با هدایت مربیان ایرانی | تیم ملی فوتسال افغانستان به جام جهانی صعود کرد مشهد خانه فوتسال افغانستان
سرخط خبرها

و من صدای توام بار بار همسایه | شعری از زینب بیات شاعر افغانستانی برای آبادان

  • کد خبر: ۱۱۰۸۸۳
  • ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۱
و من صدای توام بار بار همسایه | شعری از زینب بیات شاعر افغانستانی برای آبادان
زینب بیات شاعر افغانستانی ساکن مشهد برای غم شریکی با مردم آبادان شعری سروده و آن را به اشتراک گذاشته است. در یکی از بیت‌های این شعر آمده است: تو مویه کردی غم‌های کابلستان را/ و من صدای توام بار بار همسایه

به گزارش شهرآرانیوز؛ پیوند مردم ایران و افغانستان همچون اشتراکاتشان ناگسستنی است. افغانستانی‌‎ها رنج مردم ایران رنج خود میدانند و ایرانی‌ها هم بارها ثابت کردند که مظلومیت مردم همسایه را فراموش نخواهند کرد.

زینب بیات شاعر مهاجر افغانستانی ساکن مشهد شعری خطاب به مردم آبادان سروده است که در ادامه می‌خوانیم: 

دو همدمیم من و تو، دو یار همسایه
دو رود جاری از این چشمه سار همسایه

منم سرود و تغزل به روی لعل لبت
تویی که شعر و شکر کرده بار همسایه

من و تو بر لب این رود شعر می‌نوشیم
به فارسی خوش و خوش‌گوار همسایه

مگر که تا غم این روزهای گریان را
بدر کنیم به دست بهار، همسایه

تو مویه کردی غم‌های کابلستان را
و من صدای توام بار بار همسایه

غم از چه باز غنوده است روی آبادان
شبیه کابل و شهر مزار همسایه

چه شد که سقف فرو ریخت روی کافه‌ی عشق
دو مرغ عشق تپیدند زار همسایه

بیا به عزت آن روزگار برگردیم
به سرخی گل باغ انار همسایه

به شوکت شب کابل، به شور بلخ قدیم
به روزهای خوش سبزوار همسایه

بس است هرچه که در غم شریک هم گشتیم
شریک شادی هم، گل بکار همسایه

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->